گروه جنگ نرم مشرق_ اندیشکده آمریکایی رند Rand در گزارشی با عنوان " نقش ایران در عراق، اتاقی برای همکاری ایران و آمریکا ؟" به قلم علیرضا نادر –کارشناس سیاست بینالملل و کارشناس مسائل ایران در این موسسه - به ارائه دیدگاه خود در مورد تقابل آمریکا و ایران در منطقه و آینده آن پرداخت. این گزارش، به بررسی تاثیر ایران در عراق در تقابل با اهداف آمریکا و نقش
سپاه پاسداران، روحانیت، و دولت روحانی در این کشور میپردازد. آنچه در ذیل می آید خلاصه بخشهای این گزارش بدون تایید محتوای آن است و برای آگاهی مخاطبان از دیدگاه های مطرح شده درمورد ایران منتشر می شود .در این گزارش آمده است:
آمریکا و ایران، هر دو، یک دشمن مشترک دارند و هدف هر دو ریشهکن کردن این دشمن است. ایران از راه زمینی به مقابله با داعش در عراق میپردازد و آمریکا از راه هوایی. اما تضاد در اهداف دیگر، هماهنگی این دو کشور در قبال داعش که بیشک به پیروزی قدرتمندانه میانجامد را تحتالشعاع قرار داده است. تنها را ه ممکن برای طرفین، عدم تاکید آنها بر کلیت این اختلاف دیرینه و تمرکز بر روی فرعیات مشترک با کلید اغماض است.
• ظهور داعش و قدرت گرفتن آن در عراق، برای جمهوری اسلامی ایران هم تهدید است و هم فرصت. تهدید از آن جهت که ایران به عنوان بزرگترین کشور شیعه و سردمدار شیعیان جهان، منافعی و ارزشهایی در عراق و خاورمیانه دارد. مضاف اینکه، نجف و کربلا به عنوان دو جایگاه بسیار مقدس و عزیز برای ایرانیان نیز در معرض نابودی توسط داعش قرار دارند. فرصت از آن جهت که ایران قدرت و نفوذ خود در خاورمیانه را به رخ همه میکشد و عراقیان ناخودآگاه احساس میکنند که همسایه آنها قدرت اول منطقه است. از طرف دیگر ایران میخواهد خود را به عنوان بازیگر اصلی و کدخدای منطقه به قدرتهای برزگی چون چین، روسیه، و اتحادیه اروپا بنمایاند و دست بالا را در مذاکرات هستهای داشته باشد.
• عراق برای ایران بسیار مهم است و در چرخه پروژه صدور انقلاب وجود دارد. "جنگ تحمیلی" هشت ساله فرصتی شد برای جمهوری اسلامی ایران جهت زنده نگاه داشتن انقلاب اسلامی. سپاه که از حیث قدرت اقتصادی و سیاسی در اوج دوران خود است، ضمن پرچمدار دانستن خود در حفظ کیان نظام و انقلاب، مغزهای متفکری چون قاسم سلیمانی را دارد که امروز از تجربیات خود در آن جنگ هشت ساله مدد میگیرند.
• ایران، در جنگ با عراق پیروز نبود و تلفات و خسارات مالی بسیاری دید. از این رو، از سال 2003 ، اقدام به تشکیل گروههای شبه نظامی شیعی کرد. البته این حرکت، در دوران جنگ صدام حسین شکل گرفت اما اوج موفقیت آن که رضایت کامل حکومت ایران را به دنبال داشته را میتوان در بازپس گیری تکریت (زادگاه صدام حسین) توسط نیروهای شیعی متحد جمهوری اسلامی دید.
• ایران، به نسبت آمریکا از توان اطلاعاتی و نیروی هوایی چندان قدرتمندی برخوردار نیست. اما یک چیز، او را در رقابت با آمریکا در قضیه عراق جلو انداخته است و آن دوستی و قرابت با گروههای شبهنظامی که از ارتش و نیروهای رسمی عراق قدرتمندتر هستند میباشد. همین امر، موجب شده که آمریکا که میتوانست از بهانه داعش برای بازگرداندن نیروهای خود به عراق استفاده کند، این اقدام را بیفایده ببیند و به همان 3 هزار نیروی فعلی خود در این کشور بسنده کند.
• کمک بسیار فوری ایران به عراق، در زمان فتح موصل و محاصره بغداد، نقش ایرانیان در کمک به عراق را بسیار پررنگتر کرد. تا جایی که حیدر العبادی در سخنرانی تلویزیونی خود گفت: "وقتی بغداد و اربیل در تهدید واقعی قرار داشتند، این ایرانیان بودند که بدون تعلل به کمک ما شتافتند. آما امریکاییها چه کردند؟ آنها ما را در آن زمان خطیر یاری ندادند". بدین ترتیب، ایران عملا نبض بازی را در دست گرفت.
• دولت حسن روحانی خواستار برقراری روابط دیپلماتیک حسنه با همسایگان، کشورهای رقیب، و غرب است و نقد جدی بر عملکرد محمود احمدینژاد که به زعم اعتدالگرایان موجب منزوی شدن ایران و ورود عربستان و ترکیه و به دست گرفتن بازی توسط آنها شد، دارد. ورود نظامی ایران –هر چند در حد مشاوره- به عراق در این بحبوحهای که نیاز به ایجاد روابط حسنه است، باب طبع رییس جمهور فعلی نیست. اما از طرفی هم، ورود ایران به بحران عراق و حمایتهای بیدریغ این کشور از عراق مستاصل، ایران را به عنوان حامی و دوست کشورهای مظلوم و قدرتی فراتر از ریشسفیدان دنیای اهل سنت (عربستان و ترکیه) در نظر کشورهای سنیمذهب کوچکتر پررنگ کرده است. مثلا عمان از عملکرد ایران بسیار راضی است و آن را چتر امن آینده برای خود در مقابل عربستان زورگو میبیند.
• تحریمها قادر نیستند که نقش و نفوذ ایران در منطقه را کمرنگ کنند. ایران به فعالیت خود در منطقه ادامه میدهد و اتفاقا همین امر موجب میشود که کشورهای 1+5 دست بالای ایران در مذاکرات را ببینند و به جهت تلطیف فضا، امتیازاتی را در اختیار این کشور قرار دهند. البته این امتیازدهی از احتمال کمتری نسبت به همکاری ایران و آمریکا در ریشهکن کردن داعش در آینده برخوردار است.
• به نظر، حتی اگر ادامه فعالیتهای ایران در عراق و سوریه به داشتن دست بالا در مذاکرات نیانجامد، حال باید گفت که کار از کار گذشته و ایران با تثبیت جایگاه خود به عنوان قدرت منطقه، تاثیر خود در مذاکرات و بعد از توافق نهایی را گذاشته است.
• کشورهایی مثل چین و ژاپن آگاه به پتانسیل تجاری ایران و تامین انرژی از سوی این کشور هستند. در آن سوی قضیه، یک منطقه ناامن با وجود داعش، اصلا برای چین و اتحادیه اروپا که در حال حاضر خواستار ثبات تجاری و اقتصادی هستند خوشایند نیست. به همین دلیل کاملا ترجیح میدهند که هوای کدخدای منطقه (ایران) را داشته باشند.
• بسط قدرت منطقهای برای ایران یعنی ارتباط گستردهتر با قدرتهای جهانی پس از موفقیت مذاکرات. و حتی اگر مذاکرات موفق نباشد، این کشور قادر خواهد بود که –هر چند بطور محدود- اما با گره خوردن به چین و چند قدرت بزرگ دیگر –به سبب اینکه به ایران برای تامین ثبات منطقه نیاز دارند- تحریمها را دور بزند.
راهکارها:
• آمریکا در پروژه حل بحرانهای منطقه مجبور است که ایران را ببیند. ممکن است که امریکا همکاری با ایران را همراه با مشکل بداند اما بالاخره به یک توافق سیاسی با این کشور نیازمند است. توافقاتی از این دست، تنها نباید به یک تغییر در روابط فی ما بین منجر گردد، بلکه میتواند موجب خلق روشهایی برای جلوگیری از جنگهای فرقهای در عراق، سوریه، و خاورمیانه گردد.
• سیاست دوستی آمریکا با ایران، نباید بر پایه عادیسازی روابط و تشکیل ائتلاف بنا گردد؛ چرا که دو کشور همچنان میل بر آن عادت دیرینه دارند که در مقام رقیب با هم روبرو شوند. بلکه دو طرف باید فضاهای ظرفیتمند قدرت یکدیگر در منطقه را ببینند و با احترام به آن، ثبات در منطقه را محقق نمایند.
برای دریافت این گزارش به زبان اصلی اینجا کلیک کنید.
• ظهور داعش و قدرت گرفتن آن در عراق، برای جمهوری اسلامی ایران هم تهدید است و هم فرصت. تهدید از آن جهت که ایران به عنوان بزرگترین کشور شیعه و سردمدار شیعیان جهان، منافعی و ارزشهایی در عراق و خاورمیانه دارد. مضاف اینکه، نجف و کربلا به عنوان دو جایگاه بسیار مقدس و عزیز برای ایرانیان نیز در معرض نابودی توسط داعش قرار دارند. فرصت از آن جهت که ایران قدرت و نفوذ خود در خاورمیانه را به رخ همه میکشد و عراقیان ناخودآگاه احساس میکنند که همسایه آنها قدرت اول منطقه است. از طرف دیگر ایران میخواهد خود را به عنوان بازیگر اصلی و کدخدای منطقه به قدرتهای برزگی چون چین، روسیه، و اتحادیه اروپا بنمایاند و دست بالا را در مذاکرات هستهای داشته باشد.
• عراق برای ایران بسیار مهم است و در چرخه پروژه صدور انقلاب وجود دارد. "جنگ تحمیلی" هشت ساله فرصتی شد برای جمهوری اسلامی ایران جهت زنده نگاه داشتن انقلاب اسلامی. سپاه که از حیث قدرت اقتصادی و سیاسی در اوج دوران خود است، ضمن پرچمدار دانستن خود در حفظ کیان نظام و انقلاب، مغزهای متفکری چون قاسم سلیمانی را دارد که امروز از تجربیات خود در آن جنگ هشت ساله مدد میگیرند.
• ایران، در جنگ با عراق پیروز نبود و تلفات و خسارات مالی بسیاری دید. از این رو، از سال 2003 ، اقدام به تشکیل گروههای شبه نظامی شیعی کرد. البته این حرکت، در دوران جنگ صدام حسین شکل گرفت اما اوج موفقیت آن که رضایت کامل حکومت ایران را به دنبال داشته را میتوان در بازپس گیری تکریت (زادگاه صدام حسین) توسط نیروهای شیعی متحد جمهوری اسلامی دید.
• ایران، به نسبت آمریکا از توان اطلاعاتی و نیروی هوایی چندان قدرتمندی برخوردار نیست. اما یک چیز، او را در رقابت با آمریکا در قضیه عراق جلو انداخته است و آن دوستی و قرابت با گروههای شبهنظامی که از ارتش و نیروهای رسمی عراق قدرتمندتر هستند میباشد. همین امر، موجب شده که آمریکا که میتوانست از بهانه داعش برای بازگرداندن نیروهای خود به عراق استفاده کند، این اقدام را بیفایده ببیند و به همان 3 هزار نیروی فعلی خود در این کشور بسنده کند.
• کمک بسیار فوری ایران به عراق، در زمان فتح موصل و محاصره بغداد، نقش ایرانیان در کمک به عراق را بسیار پررنگتر کرد. تا جایی که حیدر العبادی در سخنرانی تلویزیونی خود گفت: "وقتی بغداد و اربیل در تهدید واقعی قرار داشتند، این ایرانیان بودند که بدون تعلل به کمک ما شتافتند. آما امریکاییها چه کردند؟ آنها ما را در آن زمان خطیر یاری ندادند". بدین ترتیب، ایران عملا نبض بازی را در دست گرفت.
• دولت حسن روحانی خواستار برقراری روابط دیپلماتیک حسنه با همسایگان، کشورهای رقیب، و غرب است و نقد جدی بر عملکرد محمود احمدینژاد که به زعم اعتدالگرایان موجب منزوی شدن ایران و ورود عربستان و ترکیه و به دست گرفتن بازی توسط آنها شد، دارد. ورود نظامی ایران –هر چند در حد مشاوره- به عراق در این بحبوحهای که نیاز به ایجاد روابط حسنه است، باب طبع رییس جمهور فعلی نیست. اما از طرفی هم، ورود ایران به بحران عراق و حمایتهای بیدریغ این کشور از عراق مستاصل، ایران را به عنوان حامی و دوست کشورهای مظلوم و قدرتی فراتر از ریشسفیدان دنیای اهل سنت (عربستان و ترکیه) در نظر کشورهای سنیمذهب کوچکتر پررنگ کرده است. مثلا عمان از عملکرد ایران بسیار راضی است و آن را چتر امن آینده برای خود در مقابل عربستان زورگو میبیند.
• تحریمها قادر نیستند که نقش و نفوذ ایران در منطقه را کمرنگ کنند. ایران به فعالیت خود در منطقه ادامه میدهد و اتفاقا همین امر موجب میشود که کشورهای 1+5 دست بالای ایران در مذاکرات را ببینند و به جهت تلطیف فضا، امتیازاتی را در اختیار این کشور قرار دهند. البته این امتیازدهی از احتمال کمتری نسبت به همکاری ایران و آمریکا در ریشهکن کردن داعش در آینده برخوردار است.
• به نظر، حتی اگر ادامه فعالیتهای ایران در عراق و سوریه به داشتن دست بالا در مذاکرات نیانجامد، حال باید گفت که کار از کار گذشته و ایران با تثبیت جایگاه خود به عنوان قدرت منطقه، تاثیر خود در مذاکرات و بعد از توافق نهایی را گذاشته است.
• کشورهایی مثل چین و ژاپن آگاه به پتانسیل تجاری ایران و تامین انرژی از سوی این کشور هستند. در آن سوی قضیه، یک منطقه ناامن با وجود داعش، اصلا برای چین و اتحادیه اروپا که در حال حاضر خواستار ثبات تجاری و اقتصادی هستند خوشایند نیست. به همین دلیل کاملا ترجیح میدهند که هوای کدخدای منطقه (ایران) را داشته باشند.
• بسط قدرت منطقهای برای ایران یعنی ارتباط گستردهتر با قدرتهای جهانی پس از موفقیت مذاکرات. و حتی اگر مذاکرات موفق نباشد، این کشور قادر خواهد بود که –هر چند بطور محدود- اما با گره خوردن به چین و چند قدرت بزرگ دیگر –به سبب اینکه به ایران برای تامین ثبات منطقه نیاز دارند- تحریمها را دور بزند.
راهکارها:
• آمریکا در پروژه حل بحرانهای منطقه مجبور است که ایران را ببیند. ممکن است که امریکا همکاری با ایران را همراه با مشکل بداند اما بالاخره به یک توافق سیاسی با این کشور نیازمند است. توافقاتی از این دست، تنها نباید به یک تغییر در روابط فی ما بین منجر گردد، بلکه میتواند موجب خلق روشهایی برای جلوگیری از جنگهای فرقهای در عراق، سوریه، و خاورمیانه گردد.
• سیاست دوستی آمریکا با ایران، نباید بر پایه عادیسازی روابط و تشکیل ائتلاف بنا گردد؛ چرا که دو کشور همچنان میل بر آن عادت دیرینه دارند که در مقام رقیب با هم روبرو شوند. بلکه دو طرف باید فضاهای ظرفیتمند قدرت یکدیگر در منطقه را ببینند و با احترام به آن، ثبات در منطقه را محقق نمایند.
برای دریافت این گزارش به زبان اصلی اینجا کلیک کنید.